ღبــهـ فــکــرمـ نبــاشـღ

ღبــهـ فــکــرمـ نبــاشـღ

^_^ماییم و نوای بی نوایی بسم اله اگر حریف مایی^_^
ღبــهـ فــکــرمـ نبــاشـღ

ღبــهـ فــکــرمـ نبــاشـღ

^_^ماییم و نوای بی نوایی بسم اله اگر حریف مایی^_^

^_^

ماییم و نوای بی نوایی بسم اله اگر حریف مایی....

دلـــــم 

هــوای تــو را دارد... 

خـــداکنـد راســــت بـاشـــــد

کـــه میگـــوینـــد‌‌⇩ 

دل 
بـــه↯ 
دل 
راه دارد...

^_^


باور کن من میروم
اما دلم برای جهنم گفتن هایت تنگ میشود..

^_^

عشق یعنی وقتی یادش میوفتی خودتو با یه لبخند تابلو کنی!

^_^

خوش بہ حال آسموטּ ڪہ هر وقت دلش بگیره بے بهونہ مے باره...

بہ ڪسے توجہ نمے ڪنہ...

از ڪسے خجالت نمے ڪشہ...

مے باره و مے باره و...

اینقدر مے باره تا آبے شہ ... ‌

آفتابے شہ ...!!!

ڪاش...

ڪاش مے شد مثل آسموטּ بود...

ڪاش مے شد وقتے دلت گرفت اونقدر ببارے تا بالاخره آفتابے شے...

بعدش هم انگار نہ انگار ڪہ بارشے بوده...

دلــــم مـــیخواســـت یـکیـو داشـتم . . 
. بعــضــی وقـــتـا کــه مـــردم خســــتــم مــیــکــردن . . . 
مــیومـد کـنـــارمـو . . . دســتـشــو مـیــذاشــت دو طـرف صــورتـمــو . . .
زل مـیـزد تــو چــشامـو . . . بـهم مـیگـفت:بـبــیـــــــن . . . تــــــــو مـــــــــــنو داری . . .


گاهی مینشینیم و فکر میکنیم تنهاییم..................

دریغ از آنکه حس کنیم خدا که ما را در خلوتمان در آغوش کشیده است............

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﯾﻪ " ﮐﻠﻢ " ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺮﮔﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺯﯾﺮﺵ ﯾﻪ ﺑﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮒ ﯾﻪ ﺑﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﻭ ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : " ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻬﻤﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮐﺎﺩﻭ ﭘﯿﭽﺶ ﮐﺮﺩﻥ؟ " ﺗﺎ ﺗﻬﺶ ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﺸﺪﻩ. ﻣﺎ ﻫﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﯿﮑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺁﻧﭽﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﮐﺶ ﮐﻨﯿﻢ ..

هر وقت گناهی می کنم خدا باهام قهر می کنه 

نهایت قهرش بین دو اذونه دوباره صدام می کنه 

ومن این بار می نویسم که خدا عشق است 

و من عاشق خدایی هستم که چه بخواهم و چه نخواهم دوستم دارد 

و می دانم : بدون لطف او تنهای تنهایم.

این پست دله منو لرزوند دله تو رو چی لرزوند؟؟؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

گیریم که امروز همه تو را برای زیباییت ستایش کردند....

 برنده همه مسابقه های بی حجابی شدید...

گیریم که توانستید زیباترین پسر شهر را دنبال خودتان بکشانید تا به شما التماس کند...

دوستتان هم به شما صفت امل و عقب مانده نداد..

ستاره شهر شدید،ستاره همه مهمانی ها...

 هر مدی هم که به  بازار آمد را اولین نفر شما تجربه کردید...

با آخرین مد چه خواهید کرد؟آن روزی که همه لباس هایت را دور میریزند و روی سنگ مرده شور خانه  کفن پیچت میکنند.....

به فکر آن زمان هستی که آخرین سنگ را میگذارند؟؟

کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ   همه شما خواهید مرد....دیدید وعده خدا راست بود..

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام...........خواب دیدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود...............وای قبر من چه وحشتناک بود

تا میان گور رفتم دل گرفت..................قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

ناله می کردم ولیکن بی جواب.............تشنه بودم تشنه یک جرعه آب

بالش زیر سرم از سنگ بود..................غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود 

خسته بودم هیچ کس یارم نشد............زان میان یک تن خریدارم نشد

هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت...........سوره حمدی برایم خواند و رفت

نه شفیقی نه رفیقی نه کسی.............ترس بود و وحشت و دلواپسی 

آمدند از راه نزدم دو ملک.......................تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست.............آن یکی فریاد زد رب تو کیست

ای گنهکار سیه دل بسته پر..................نام اربابان خود یک یک ببر

در میان عمر خود کن جستجو...............کارهای نیک و زشتت را بگو

ما که ماموران حق داوریم....................نک تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود..............دست و پایم بسته در زنجیر بود

نا امید از هر کجا و دلفکار..................می کشیدندم به خفت سوی نار

چقدر تاریک شد...همه رفتند....

همه کسانی که عاشق زیباییت شده بودند،همه کسانی که تو را بخاطر نوع لباس پوشیدنت تحسین میکردند همه کسانی که اگر با مد پیش میرفتی تحقیرت میکردند....همه رفتند....همه کسانی که به خاطرشان ارایش و دلبری میکردی رفتند ،تنهای تنها هستی...

الان وقت سوال  و جواب است برای همه دل هایی که لرزاندی،و جوان هایی که با دیدن تو تحریک شدند و به گناه افتادند...اینجا باید جواب خیلی چیزها را بدهی..

التماس میکنی که تو را به دنیا برگردانند اما دیر شده،خیلی دیر

حاضری؟ آماده ای؟ کاراتو کردی؟ اون دنیاتو ردیف کردی؟ خیالت راحته؟

 

بسم الله...

 

کل نفس ذائقة الموت..

 

عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.

 

دست‌هایم گیج دلتنگی ست ؛ عصرهای جمعه باید دست‌هایت بیشتر باشد !

غرور در عشق معنایی ندارد

به او بگو دوستش داری وگرنه یکدفعه به خودت می آیی و میبینی؛

تو ماندی و تنهایی و یک عالمه غرور!!

وقتی که خانه نیستم

کلید را دم پله اول

زیر همان گلدان سفال همیشگی گذاشته ام

رویایت اگر آمد

پشت در نمی ماند !