-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبان 1393 16:00
این عکس آخری ست که می گیرم از تو به یادگار . نادیده گیر اشک مرا ، ای یار ! لبخند دلبرانه بزن لطفاً . (احسان پرسا) دکتر! دلم گرفته؛ به جای دوای قلب یک بسته قرص خواب بده تا ببینمش (احسان پرسا)
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبان 1393 15:48
رنگ خون مون با هم نمی خونه تـه فنجونمون با هم نمی خونه باید با احترام از هم جدا شیم و باید تسلیم تصمیم خدا شیم و بذار پایان ما با گریه امضا شه به نفع هر دو تا مونه ، بگو باشه به نفع هر دومونه ، گرچه می دونم غمت مثل خوره می افته به جونم می دونم ، رفتنت خیلی برام سخته می دونم ، هرکی با تو باشه خوشبخته می دونم ، سخته اما...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبان 1393 15:38
یکی رفت و... یکی موند و ... یکی از غصه هاش خوند و ... یکی برد و...یکی باخت و... یکی با قسمتش ساخت و ...یکی رنجید ...یکی بخشید...یکی از آبروش ترسید ...یکی بد شد ...یکی رد شد ...یکی پابند مقصد شد ...تو اما باش! خدا اینجاست , تو قلب ماست ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبان 1393 00:23
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبان 1393 00:06
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 مهر 1393 14:23
غصه دیوانه ام کردوقتی اورادست به سینه دیدم...من تمام راه رابرای آغوشش دویده بودم..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 مهر 1393 14:06
گـــــــــــــــاهی فقط بوی یه عطر شنیدن صداش خوندن اخرین smsش یک تشابه اسم برای چند لحظه .... باعث می شه دقیقا احساس کنی .....! که قلبت داره از تو سینت کنده می شه ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 مهر 1393 23:01
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 مهر 1393 17:22
هیــــــس ... اگـــه مـــاله مـــنی ، اجـــازتـــم دستـــ منـــه ؛ همـــه چیـــزتـــم مـــال منـــه ، پـــس چـــروکـــ پیـــشونیـــتم مـــال منـــه ، تنـــها جـــایـــی کـــه بـــت اجـــازه میـــدم نـــاراحتـــ شـــی ... زیـــر تـــابـــوتـــ منـــه پـــس فـــقط بـــرام بخـــنـــد .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 مهر 1393 23:15
ツحس خوب یعنیツ داد بزنی : بوس میخوااااااام بگه : نمییییدم بگی : غلط کردی مگ دست تو ... زود بوس !!!! بگه : نمیخوام لب خودمه بوس نمیدم بگی : عشششقم !!!!! بگه : نه یکم با حالت معصومانه نگاش کنی بگه : کوفت اونجوری نگام نکن از بوس خبری نیس !! محکم بغلش کنی و به زور بوسش کنی و بگی وقتی میگم بوس بده یعنی بوس بده لوووس با...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مهر 1393 13:04
قـــــدر لحـــــظـه ها را بـدان … زمـانــــــی می رسد که تـو دیگــــــــر قادر نیستـــــی بگـویـــــی : جبــــــران مـــــی کـنم …
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مهر 1393 15:37
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 مهر 1393 16:35
به ســــلامــتی " یـــاس " که گـــف... نــــه اهـــل جبــــــرانـم نه اهــــل انتقامـــــــم خـــــودم از اول باس دقـــت میکـــــــردم تـــــو انتخــــــــــابــــــــم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 مهر 1393 00:18
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 مهر 1393 13:28
زندگی یعنی بازی. سه ، دو ، یک … سوت داور............ بازی شروع شد!!! دویدی ، دست و پا زدی ، غرق شدی ، دل شکستی ، عاشق شدی ، بی رحم شدی ، مهربان شدی… بچه بودی ، بزرگ شدی ، پیر شدی سوت داورــــــ0?ــــــــــ بازی تمام شد... زندگی را باختی اشکاتو پاک کن همسفر گاهی باید بازی رو باخت اما اینو یادت باشه باز می شه زندگی رو...
-
توجه کنید والا
شنبه 19 مهر 1393 12:15
اگه سالها بعد سالهای خیلی دور بازم به یکی دلبستم... دوســــتت دارم رو اصلا به زبون نمیارم... قربون صدقه رفتن که هیچی... نگرانی ام بروز نمیدم... وقتی حالش خوب نبود باهاش صحبت نمیکنم و آرومش نمیکنم... بجاش میگم برو یه دوش بگیر بهتر میشی.... باهاش زیاد بیرون نمیرم ، تا اگه جدا شدیم خیابونای شهر عذابم ندن... به چشماش خیر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 مهر 1393 12:10
با مزه این که آن روزی که من عاشق شدم ، موبایل اختراع نشده بود. و تنها وسیله زلف گره بستن با معشوق ، کاغذ بود و من همان شب بارها پاکنویس کردم .. می خواستم برایشان نامه ای بنویسم ، مقدور نبود البته در منزل ما همیشه ی خدا کاغذ بود ، قلم هم بود ولی من خودم از فرط هیجان دست هایم را گم کرده بودم که برای نوشتن غیر از کاغذ و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 مهر 1393 12:07
تو را به آبادی چشم هات نخند خنده هات مرض دارد آدم را بیمار می کند آخر آدم گناه دارد به خدا ... یک بار حوا یک بار شیرین یک بار لیلا حالا تو ... نخند خنده هات استعداد شگرفی دارند برای بیمار کردن یک شهر برای به بیابان فرستادن هزار مجنون برای تیشه زدن به ریشه ی هزار فرهاد ... نخند خنده هات مرض دارند آدم بیمار می شود تو می...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 مهر 1393 23:39
تا حالا دقت کردی ---->اگه میفهمیدیم وقت و خوبی و احساسمون رو پای کی خرج میکنیم خودمونو لعنت میکردیم به خدا خیلی نامردیه با بدیاشون جواب ادمو پس بدن بنظرم نه دختر نه پسر عروسکمون نیسن که هرجور بخایم اونا رو بازی بدیم خودشون به جهنم جلوی احساسشون مسئولیم منکه خودم مسئولم احساس عذاب وجدان دارم بقیه رو نمیدونم ی کوچولو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 مهر 1393 15:09
خدایا این که میگی از رگ گردن به من نزدیک تری و این حرفا حالیم نیست بغلم کن.. ---------------------------------- دو کلمه ی انسان و انسانیت اولی میان کوچهها گم شد و دومی لابلای کتابها ------------------------------------ "گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم بعضی از آدم ها فقط می توانند در قلبمان بمانند نه در زندگیمان"...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 مهر 1393 14:49
به سلامتی پسری که از 7 سالگی شد بچه ی طلاقو از اون به بعد دیگه پدر مادرشو ندید ولی با این همه کمبود کم نیاورد و تحصیل کرد و عاشق شد ... ولی وقتی رفت خواستگاری عشقش یه جمله خیلی از درون خوردش کرد ... پدر دختر:کسی که طعم خوشبختی رو نچشیده نمیتونه کسی دیگه رو خوشبخت کنه !
-
دلم نیومد نزارم اینو خداییش کاش هیچ وقت اون روز برا شماها نیاد
دوشنبه 7 مهر 1393 14:26
غرورت نمی زاره برگردی؟؟؟ میدونم...جوابمو نمیدی؟؟؟ سکوت کردی؟؟؟محلم نمیزاری؟؟؟ دستاتو بهم نمیدی؟؟؟میرسه اون روزی که میخوای برگردی تلفن رو بر میداری... زنگ میزنی... بوق بوق بر نمیدارم...عصبی میشی میگی حتما کلاس گذاشتم...روز دوم زنگ میزنی...بوق بوق بر نمیدارم... با خودت میگی دیگه غلط بکنم بهش زنگ بزنم روز سوم از جلو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 مهر 1393 14:10
اڪنوטּ ڪجاست؟ چـہ میڪنــב ؟ سرבش نیست؟ غذا خورבـہ است ؟ حالش خوب است ؟ همـہ بر وفق مراב است ؟ میپرسیــב چـہ ڪسے ؟ ڪسے ڪـہ فراموشش ڪرבـہ ام . . !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 مهر 1393 14:08
داشتم از این شهر میرفتم صدایم کردی جا ماندم از کشتی ای که رفت و غرق شد البته... این فقط می تواند یک قصه باشد در این شهر دود و آهن دریا کجا بود که من بخواهم سوار کشتی شوم و تو صدایم کنی فقط می خواهم بگویم تو نجاتم دادی تا اسیرم کنی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 مهر 1393 22:02
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 مهر 1393 21:27
میدونی چرا دریا با معرفته؟چون اگه یه بار از ساحلش عبور کنی تا اخر عمرش جای پاتو بوسه میزنه
-
ابجی گلم دلش از متنام دلش گرف اینو میزارم که بخنده:))
سهشنبه 1 مهر 1393 21:35
یارو میره خواستگاری میگه پسته فروشم ، پراید هم دارم ؛ تحقیق میکنن گندش درمیاد که دکتره ! ****** دختره تو هواپیما با موبایل صحبت میکرد , مهماندار میره بهش میگه خانم صحبت کردن شما با موبایل اینجا ممنوعه ... دختره هم به مخاطبش میگه عزیزم اینجا ممنوعه من صحبت کنم تو فقط حرف بزن من گوش میدم !!!!! میگن دوتا بال هواپیما درجا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 مهر 1393 01:05
دنیـــــای مجــــازی جاییه که وقتی کسی که دوستش داری ازت میپرســـه خوبی؟؟ میگی خوبــــم مرسی! اما اون نه میتونه بغــض گلوتـو ببینه... نه میتونه چشـــــــآی خیس تو ببینه... حتی نمیتونه دلتنگیتو حــــس کنه... بعد هم با خـــــیال راحت میره که با یکی دیگه چــــت کنه :((((
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 شهریور 1393 15:43
می گویند : شاد بنویس ... نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ، که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد... اما با چشمهای ِ خیس ... !!
-
فــــــرض بودنت(اینو ی وب دیدم)
دوشنبه 31 شهریور 1393 15:30
اولــین بـآر کـه کـلمه فـرض گرفتن رآ شنیـدم اول دبسـتـآن بود. هـمـان روز هـآیی که خـآنم مـعلم مهربـآنم میـگفت فـرض میـگیریـم سیب داریـم. روزهـآی کودکیـم درگیـرِ معنایِ این کلمه بـودم. یـک روز از معـلمم پرسیـدم خـآنم!فـرض گـرفتن یعنی چـی؟دقیـقـا چـی رو بـآید بگیـریـم!؟ خـآنم معلم بـآ اون لـبــ :) ــخـنـد مهربون و...